در چند روز اخیر و به خصوص دیروز اتفاقاتی رخ داد که باعث شد این مقاله رو بنویسم تا هم برای شما توضیح داده باشم و هم این که این اتفاقات رو برای همیشه به یاد داشته باشم .

اول باید بگم که واقعا این درسته که آدم ها وقتی پولدار میشن یا شایدم وقتی احساس کاذب پولدار بودن بهشون دست میده ، رفتار و گفتارشون تغییر پیدا میکنه . حالا ممکنه این برای همه ی آدم ها صادق نباشه ولی برای خیلی ها صادق هست .

موضوع از این قرار هست که یک شخصی میخواد شیوه تفکرات خودش و نحوه زندگی کردنش رو به من تحمیل کنه ! شاید باور نکنید ولی این واقعیه . 

اما من میخوام این موضوع رو روشن کنم . به نظر من هر شخصی یک سری تفکرات و اعتقاداتی داره . مثلا یک عده پول جمع می کنند و علاقه اشون به زمین و خونه خریدن هست . یعنی پول جمع می کنند که زمین و خونه بخرند . یک عده پول جمع می کنند و دنبال جنبه های تجملاتی هستند . یعنی پول جمع می کنند که زر و زیور و ماشین های شاسی بلند و لوازم گرون قیمت بخرند و اون ها رو نمایش بدن . ی عده پولشونو خرج شکمشون می کنند . یعنی هر چی پول جمع می کنند خرج بخور و بخواب و خوشی های موقت و اینجور چیزا می کنند . ی عده پول جمع می کنند که صرفا حساب بانکیشونو پُر کنند . یعنی بالا رفتن صفر های حساب بانکیشون شون می کنه . ی عده پول جمع می کنند که باهاش برن دنبال تفریحاتشون . برن مسافرت . اینور اونور . خارج کشور . و خیلی موارد دیگه .

به نظر من همه ی این افراد باید به طرز تفکر و سبک زندگی همدیگه احترام بذارند . مثلا یک شخصی که دنبال زر و زیور و ماشین گرون قیمت خریدنه نباید بیاد به کسی که دنبال زمین و خونه خریدنه بگه که : بابا دنیا دو روزه . تو این زمین و ملک و خونه رو میخوای چیکار ؟ پول برای خرج کردنه دیگه . تو باید از این پولت فیض ببری . حالا اگر ده تا خونه و زمین هم داشته باشی ، وقتی نمی تونی ازش فیض ببری چه فایده داره ؟

در جوابش مثلا اون شخص میگه : این زرو زیور و ماشین های گرون قیمت ، توی چشم من ارزش نداره . این چیزا ارزش افزوده نداره و توی چند سال مستعمل و کهنه و قدیمی میشن . من دنبال خونه و زمین هستم که بتونم خونه مستقل خودمو داشته باشم . یا اگر خودم هم فیضشو نبرم ، بچه هام فیضشو ببرند . یا اینکه مثلا الان ی تیکه زمین می خرم که چند سال دیگه که گرون شد به قیمت مناسب بفروشم و از این تجارت سود ببرم و بعدا از پولش فیض ببرم .

با مقایسه این دو دیدگاه می خواستم بگم که هر کسی تفکرات مخصوص خودشو داره و نباید دیدگاه خود را به دیگران تحمیل کنیم .

برخی افراد هستند که پیش خودشون فکر می کنند تنها اون ها هستند که دارای عقل و هوش هستند و مسائل زندگی رو می فهمند و بقیه افراد دارای درک و شعور نیستند . پس وظیفه خودشون می دونند که در نحوه زندگی کردن دیگران دخالت کنند . این افراد باید بدونند که مردم دیگه هم دارای عقل و درک و شعور هستند و خودشون به این مواردی که شما برای قبولوندن نحوه زندگی تون به دیگران میارید ( توجیهاتتون ) اگر نه هزاران بار ، حتما ده ها بار فکر کردند و تحلیل کردند و بررسی کردند و نحوه زندگی کردن شما رو نپسندیدند . بلکه نحوه زندگی کردن خودشونو پسندیدند . 

ی مطلب دیگه این که شرایط و اقتضاء های هر شخصی با شخص دیگه فرق می کنه . مثلا شخصی که دارای درامد ثابت و آینده ای تقریبا تضمین شده هست با شخصی که دارای درامدی ثابت نیست و آینده ای مبهم پیش رو داره ، شرایطشون فرق میکنه . همین باعث میشه که طرز تفکر این دو شخص ، مثل هم نباشه . یعنی کسی که دارای درامد ثابت و مطمئنی نیست ، اگر هم بخواد ، نمی تونه مثل شخصی که دارای درامد ثابت و تضمین شده هست ، زندگی کنه . طبیعتا شخصی که دارای درامد ثابت نیست ، بخشی از پولی رو که در میاره ، پس انداز می کنه برای روز مبادا و نمی تونه مثل اون شخصی که درامد ثابت داره ، اکثر پولشو خرج زندگیش بکنه . در کل میخواستم بگم جبر زمانه روی نحوه زندگی افراد تاثیر گذار هست .

تا اینجاش مشکلی نیست . مشکل من با اون افرادی هست که میخوان نحوه زندگی کردن خودشونو بدون در نظر گرفتن شرایط دیگران ، به دیگران تحمیل کنند .

بیائید باور کنیم که عده ای افراد هستند که نخواسته باشند به شیوه ای که دیگران می اندیشند ، بیاندیشند . مثلا نخواسته باشند ازدواج کنند یا نخواسته باشند ماشین های گران قیمت داشته باشند یا نخواسته باشند اصلا ماشین داشته باشند .

قبلا که دانشجو بودم ، یک درس اختیاری بود که همه ی افراد سال های بالاتر ، این درس رو انتخاب می کردند و اون درس جوری بود که خیلی وقت و انرژی ادم رو می گرفت . مثلا اکثر وقتتو توی خونه باید می گذاشتی که روی کاغذ کالکت نقشه بکشی . من وقتی رسیدم به سالی که باید درس اختیاری می گرفتم ، اکثر بچه های کلاس رفتند اون درس اختیاری که نقشه کشیدن داشت رو انتخاب کردند و جالب اینجا بود که من رو هم می خواستند مجبور کنند که این درس رو بگیرم . مثلا بهم می گفتند این درس درسته که اختیاری هست ولی اگر نگیریش ، آخر کار برای فارغ التحصیلیت مشکل پیش میاد و نمی ذارند فارغ التحصیل بشی ! ولی من بهشون گفتم : مگه این درس اختیاری نیست ؟ گفتند چرا هست . گفتم پس من این درس رو نمی گیرم و به جاش میرم ی درس دیگه رو که این مسخره بازی نقشه کشی رو نداره و نمره بهتری هم میشه ازش گرفت ، برای درس اختیاریم می گیرم . خلاصه ما فارغ التحصیل شدیم و کسی هم نگفت که چرا فلان درس رو نگرفتی .

کلا حرفم اینه که توی زندگی دیگران دخالت نکنید . خود مردم از قبل به همه ی این چیزهایی که شما در قالب نصیحت یا قالب های دیگه میخواهید به زور به خورد دیگران بدهید ، فکر کردند و نظرات شما رو دوست نداشته اند .

بیائید به سبک زندگی یکدیگر احترام بگذاریم و سبک زندگی خود را به دیگران تحمیل نکنیم .

قطع کردن اینترنت چه دردی را دوا می کند ؟

پدرم به رحمت خدا رفت

نذری های طلبکارانه ، نذری های بی فایده ، نذری های خداپسندانه

، ,رو ,زندگی ,درس ,ی ,های ,می کنند ,جمع می ,پول جمع ,نحوه زندگی ,که دارای ,دیگران تحمیل نکنیم

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نمایندگی رسمی سیلتر در ایران سایت خبری بانک بیوگرافی هنرمندان پویش مدار معماری و ساختمان هنرستان عصر انتخاب آذران پیشرو صنعت پاسخ سوالات درسهایی از قرآن فایل های دبستانی پایگاه اطلاع رسانی دانشگاه فرهنگیان شهرستان زابل